جرج برنارد شاو در یکی از شاهکارهای نمایشنامهنویسی خود به نام «مرد و ابرمرد» تصوّر سنتی از بهشت و جهنم را وارونه کرده است. او جهنم را مکانی توصیف میکند که در آن، تمام تمایلات انسان، آزادانه و به راحتی برآورده میشود و مسئولیت شخصی جایی در آن ندارد. برعکس، بهشت جایی است که ساکنان آن مسئول اعمالشان هستند و مکانی است برای رویارویی با واقعیتها و کنترل آنها. و نکته جالب آن است که ساکنان جهنم هر وقت از آنجا خسته شدند میتوانند آزادانه آنجا را ترک کرده و وارد بهشت شوند.
هر چند این یک استعاره بحث انگیز است، امّا استعاره خوبی درباره چگونگی زندگی ما انسانها در این جهان است. این مفهوم از «جهنمی که هرگاه از آن خسته شدید میتوانید ترکش کنید»، به درستی توصیفگر تغییرات روانشناختی نیز هست. بسیاری از انسانها به «جهنم» روانشناختی خود چسبیدهاند و درد و رنج آن را تحمل میکنند زیرا از نظم لازم برای سلامتی، ترس بیشتری دارند. امّا سرانجام، هنگامی که بتوانند تنها نگاهی به منجلابی که در آن گرفتارند بیاندازند، به کلّی از آن بیزار میشوند و تصمیم میگیرند این شرایط را پشت سرگذاشته و به سراغ «واقعیتها» بروند.