بهار بهار |
صدا همون صدا بود |
صدای شاخه ها و ریشه ها بود |
بهار بهار |
چه اسم آشنایی |
صدات میاد ... اما خودت کجایی |
وابکنیم پنجره ها رو یا نه |
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه |
بهار اومد لباس نو تنم کرد |
تازه تر از فصل شکفتنم کرد |
بهار اومد با یه بغل جوونه |
عید آورد از تو کوچه تو خونه |
حیاط ما یه غربیل |
باغچه ما یه گلدون |
خونه ما همیشه |
منتظر یه مهمون |
بهار اومد لباس نو تنم کرد |
تازه تر از فصل شکفتنم کرد |
بهار بهار یه مهمون قدیمی |
یه آشنای ساده و صمیمی |
یه آشنا که مثل قصه ها بود |
خواب و خیال همه بچه ها بود |
آخ ... که چه زود قلک عیدیامون |
وقتی شکست باهاش شکست دلامون |
بهار اومد برفارو نقطه چین کرد |
خنده به دلمردگی زمین کرد |
چقد دلم فصل بهار و دوست داشت |
واشدن پنجره ها رو دوست داشت |
بهار اومد پنجره ها رو وا کرد |
من و با حسی دیگه آشنا کرد |
یه حرف یه حرف ‚ حرفای من کتاب شد |
حیف که همش سوال بی جواب شد |
دروغ نگم ‚ هنوز دلم جوون بود |
که صبح تا شب دنبال آب و نون بود |