تا کاج جشنهای زمستانیت کند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیت کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بارمی برند که زندانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند
بسیار بسیار متشکرم از پست های همیشه زیباتون
امیدوارم که از یکی در ماه به دو سه تا در ماه افزایش پیدا کنه.
موفق باشید
خواهش میکنم
شما لطف دارید.
راستشو بخواهید این چند وقت اصلا حس و حال نوشتن نداشتم اما امیدوارم از این به بعد اینطور نباشه
با تشکر
وبلاگتون مزخرفه چون تصاویرش اینجوریه هاها ها
ممنون از دیدگاهتون.
Psyhoman
شعر فوق العاده زیبایی هست.لطفا اسم شاعر (فاضل نظری)رو هم بنویسید.
یه بیت ش رو ننوشتید
ای گل گمان مبر به عروسیت میبرند
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند