شطرنج
این پیاده میشود، آن وزیر میشود
صفحه چیده میشود، دار و گیر میشود
این یکی فدای شاه، آن یکی فدای رُخ
در پیادگان چه زود مرگ و میر میشود
فیل کجروی کند، این سرشت فیلهاست
کجروی در این مقام دلپذیر میشود
اسپ خیز میزند، جستوخیز کار اوست
جستوخیز اگر نکرد، دستگیر میشود
آن پیادة ضعیف راست راست میرود
کج اگر که میخورَد، ناگزیر میشود
هرکه ناگزیر شد، نان کج بر او حلال
این پیاده قانع است، زود سیر میشود
آن وزیر میکُشد، آن وزیر میخورد
خورد و برد او چه زود چشمگیر میشو
د
ناگهان کنار شاه خانهبند میشود
زیر پای فیل، پهن، چون خمیر میشود
آن پیادة ضعیف عاقبت رسیده است
هرچه خواست میشود، گرچه دیر میشود
این پیاده، آن وزیر... انتهای بازی است
این وزیر میشود، آن بهزیر میشود
خیلی دوست داشتم برات بنویسم ولی فقط همین یه جا نظر خواسته بودی فرصت را غنیمت میشمرم چند نصیحت دلسوزانه و مادرانه برایت به جا می گذارم:اگر روزی بنا به اتفاق قصد کردی سری به آدمیان بزنی و خود را در میان ایشان احساس کنی به کلا س های آموزشی که برای بهرام نعمتی گذاشته ایم سری بزن. راستی جدیدا یه معما اس ام اس شده تو گوشیها :فرق یونس با دخترا چیه؟توعالم رفاقت تقلبی جوابو بهم میگی؟!راستی میشه بگی مارک لوازم آرایشت چیه؟الحق پن کیک باحالی داری!بالاخره ما نفهمیدیم تو با کی خوبی باکی بد؟!یه روز آویزون یکی هستی روز بعد دیگری وافسوس و صدافسوس که کسی حسابت نمیکنه.
یه خواهش:جون مادرت دیگه شعر نگو.